
- منتشر شده در سه شنبه, 31 ارديبهشت 1398 08:35
اینجا نوای «بلبل» و بانگ «زَغَن» یکی است
- توضیحات

محمدباقر محسنی/
هنوز آن بخش از اشعار سید اشرف الدین قزوینی معروف به «نسیم شمال» که مبتنی بر نوعی آسیبشناسی اجتماعی و فرهنگی و با بیانی عامیانه و «همهکسفهم» بود خاطرم را میآزارد آنجا که سرود:
ما مردم ایران همه خوشفکر و زرنگیم افسوس که چون بوقلمون رنگبهرنگیم
سخنان مدیر ارشد استان و نماینده عالی دولت در مازندران درخصوص «مجیزگویی رسانهها» نیز همان اندازه قریب به حقیقت و البته آزاردهنده است. حاج مجید حسینزادگان درجلسهای با حضور تعدادی از مدیران دستگاههای اجرایی و نمایندگان بخش خصوصی، بر نقش موثر رسانه تأکید کرد و گفت :« لازمه توسعه شاخصهای کسب و کار، کاهش فساد اداری و بوروکراسی اداری در کشور داشتن «رسانه آزاد» است.
حسینزادگان در نشست شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی مازندران در ساری خاطرنشان کرد: وجود رسانههای آزاد میتواند سیستم کنترلی خوبی برای کاهش برخی مشکلات اقتصادی و فرهنگی بهخصوص در رونق کسب و کار و کاهش فساد اداری باشد.
وی ادامه داد: در شرایط فعلی رسانههای ما صرف نظر از برخی محدودیتها، دچار «خودسانسوری» شدهاند و تا حد زیادی نقد و انتقاد در این نشریات جای خود را به «مجیزگویی» داده است.
نماینده عالی دولت در مازندران دلیل مجیزگویی رسانهها و خودسانسوری را مشکل مالی آنها دانست و اظهار داشت: نبود اتکاء مالی ثابت در رسانههای ما باعث شده تا آنها برای تامین منابع مالی، مجیزگو شوند و کمتر به نقد
و انتقاد بپردازند.
حسینزادگان پایین بودن آستانه تحمل دستگاهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی درمقابل نقد و انتقاد را نیز دلیل دیگری برای خودسانسوری رسانه و مجیزگویی آنها ذکر کرد.
وی گفت: امروز بخش زیادی از مشکلات موجود در کشور «فرهنگی» است که وجود رسانههای آزاد میتواند تا حد زیادی این مشکلات را حتی در حوزه اقتصادی نیز کاهش دهد.
استاندار مازندران فرار مالیاتی را مشکل جدی در حوزه اقتصادی دانست و توضیح داد: این مشکل نیز ریشه در نگاه فرهنگی جامعه دارد و با وجود رسانههای آزاد میتوان نسبت به کاهش این مشکل گام برداشت.»
تعمد دارم بر این نکته تأکید کنم که سخنان استاندار مازندران کاملاً درست، سنجیده و بهجا است اما همه حقیقت نیست. بهعبارت دیگر و به قول بزرگان «لا الهَ» است که ضرورت داشت استاندار ادامه آن و «الّا اللهُ» را نیز در همان جلسه بگوید.
حقیقت این است که همانگونه که استاندار مازندران گفت و همانگونه که در غالب کشورهای توسعهیافته و برخی دولتهای درحال توسعه، درعمل ثابت شد «رسانه» چشمان نگهبان و اتفاقاً ابزار نظارتی قدرتمندی است که کمترین هزینه و بالاترین کارکرد را برای دولت دارد. بسیاری از پروندههای فساد اقتصادی و سیاسی در دنیا، با تلاش خبرنگاران کشف شد و بسیاری از فسادها و رانتخواریها ازجمله نمونههای بسیاری در دولت نهم و دهم نیز در غیبت رسانههای آزاد و مستقل، محقق گردید.
درخصوص بخش دوم کلام استاندار نیز نظر ما موافق است و رسانههای استان بنا به دلایلی چون مشکلات مالی، اقدام به «خودسانسوری» و در مواردی نیز «مجیزگویی» میکنند تا مشکلات بیشتری برایشان پیش نیاید و یا احتمالاً چرخ اقتصاد روزنامه یا هفتهنامه، روغنکاری شود اما نکته مهمی که استاندار مازندران از کنار آن عبور کرد یا برآن تمرکز لازم نداشت این است که دستبرقضا، رسانههایی در همین استان هستند که به موازات انعکاس مطلوب کارها و اقدامات ارزشمند نماینده مجلس، استاندار و مدیران دستگاههای اجرایی، انتقادات مشفقانهای نیز داشتهاند، در مواردی نیز پیشنهادهایی طرح کردند که میتوانست تشکر و قدردانیهایی را بهدنبال داشته باشد اما نداشت.
حاصل کلام اینکه در این بخش، ما در خصوص آنچه که استاندار مازندران گفت، کاملاً با وی همنظر هستیم اما چند نکته را که ناگفته ماند را لازم به طرح میدانیم.
نکته نخست اینکه هرگاه در ساختار کلان سیاسی، انتصاب مدیران براساس اصل «شایستهسالاری» نباشد و «درِ عزل و نصبها، بر پاشنه باندبازی، فامیلسالاری و فعل و انفعالات محفلی بچرخد»، هیچ مدیری از افشاگری رسانهها، هراسی به دل خود راه نمیدهد چون میداند همانند برخی مدیران ارشد دولت سابق، حتی زمانی که وجود حکم قضایی علیه یک مدیر، توسطه رسانهها افشا میشد و دادستان نیز در تأیید این خبر، بیانیه رسمی صادر میکرد باز رییس دولت و مدیران ارشد اجرایی، وقعی نمینهادند و فرد مورد نظر را به ریاست فلان سازمان ملی، منصوب میکردند. بدیهی است در چنین شرایطی، رسانهها نیز به انفعال میگرایند.
نکته دوم اینکه وقتی داد و فریاد و نقد و انتقاد دلسوزانه رسانهها، به جایی نرسد و برخی مدیران، سیاست بیاعتنایی نسبت به رسانههای منتقد را سرلوحه امور قرار دهند، اهالی رسانه دلسرد میشوند و در چرخه «یأس سیاسی» میافتند.
سومین نکته که توجه ویژه استاندار را میطلبد این است که مدیران در مازندران دو گروهند عدهای اساساً برای رسانه نه در جایگاه انتقاد دلسوزانه و نه در جایگاه ارائه پیشنهادهای خلاقانه، شأنی قائل نیستند و همانند مدیرکل سابق استاندارد مازندران در تمام چهار سال مدیریت خود حتی یکبار نشست خبری نگذاشتند و به «خبرنگاران» پاسخ نگفتند و گویا خیالشان از «چشمپوشی و اغماض دوستانه استاندار» نیز جمع است. برخی دیگر از مدیران که از گروه نخست، هوشمندانهتر عمل میکنند، استادانِ «رسانهسواری» هستند به این معنا که آشکارا و خیلی «شیک و مجلسی»، رسانهها را به دو گروه همسو و غیرهمسو یا دیو و دلبر تقسیم کردهاند. در تمام نشستهای خود یا حتی مسافرتهای خارجی، تنها از رسانههای همسو و به بیان استاندار مازندران، «مجیزگو» دعوت میکنند و گزارشهای رپرتاژی خود را همانند گوشت قربانی تنها بین این رسانهها، تقسیم میکنند و به این شکل، هنرمندانه گلوی رسانههای منتقد را با طناب مضایق اقتصادی تنگ میفشرند و به این سوال ساده نیز پاسخ نمیدهند که شاید سود و نفع یک رسانه منتقد برای سازمان و اعضای دستگاه تحت مدیریت وی، بیشتر از «مجیزگوییهای» رسانههای دلبر باشد.
«خبرشمال» طی یک سال گذشته، دو گزارش انتقادی از یکی از دستگاه اجرایی استان و یکی از شرکتهای بخشهای خصوصی در استان داشت. مدیرکل مورد نظر تهدید به شکایت کرد و وعده شکایت داد و نماینده حقوقی شرکت خصوصی مورد نظر نیز اقدام به شکایت علیه «خبرشمال» کرد. با وجود چنین شرایطی و درغیاب حمایت نماینده عالی دولت در استان، اگر رسانهها، «فیتیله انتقاد» را پایین بکشند چه کسی مقصر و مسئول واقعی است؟
توقع ما از استاندار مازندران این است که به این نکته توجه ویژه داشته باشد که چیزی که موجب رواج «خودسانسوری»، «مجیزگویی» و «انفعال» در رسانههای استان شد، استراتژی مدیران و مسئولان بود و اگر این «صاحبان قدرت»، به انتقاد رسانهها صادقانه گوش میدادند و از پیشنهادهای سازند در این بخش استقبال میکردند و همانند برخی مدیرانکل، دستکم هر سال یک نشست خبری میگذاشتند و ارزش کار حرفهای و سخن تلخ اما حق را از «مجیز» و دروغهای شیرین، تشخیص میدادند، رسانهها نیز بر تکلیف اصلی خود که «انتقاد سازنده» است
تمرکز میکردند.
از استاندار توقع داریم متوجه این نکته باشد که از منظر رسانهای برای برخی مدیران، «دوغ و دوشاب» یکی است و به بیان زیبای شاعر:
اینجا نوای بلبل و بانگ زَغَن
یکی است
ای عندلیب! ناله از این بیشتر مزن